نامزدم از من در کارهایی که انجام می‌دهم به شدت پشتیبانی می‌کند و برای امتحان کردن کارهای جدید پشتیبان من است.
دوست دارد حرف‌های من را بشنود و به آنچه در ذهن من می‌گذرد گوش کند.
قبل از اینکه یک ماجرای کوچک به یک جنجال بزرگ تبدیل شود درباره موضوعاتی که در رابطه‌مان ایجاد ناراحتی می‌کند با من حرف می‌زند.
نسبت به من سازش‌پذیر است، صلح را ترجیح می‌دهد و دنبال دعوا نمی‌گردد.
درک می‌کند هر یک از ما علایق متفاوتی داریم و باید بتوانیم زمان‌هایی را جدا از هم بگذرانیم.
ترجیح می‌دهد بیشتر با دوستان خودش ارتباط داشته باشیم و با دوستان من برخورد خوبی ندارد.
وقتی سعی می‌کنم کارهایی را که سررشته‌ای در آنها ندارم انجام دهم از من ایراد می‌گیرد.
نسبت به من غیرت بی‌اندازه و غیرمنطقی دارد.
نسبت به من بدبین است و مرا به خیانت متهم می‌کند.
دائم کنترلم می‌کند تا مطمئن شود کارهایی را که مورد انتظار اوست انجام می‌دهم یا نه.
وقتی جر و بحث می‌کنیم و دعوا بالا می‌گیرد وسایل دور و برش را پرت می‌کند یا می‌شکند.
وقتی در موردی با هم اختلاف داریم سعی می‌کند مرا با تهدیدهای کودکانه با خودش موافق کند.
همه کارهای مرا کنترل می‌کند؛ چه کاری انجام می‌دهم، چه کسی را می‌بینم، با چه کسی حرف می‌زنم یا چه لباسی می‌پوشم.
خیلی وقت‌ها باعث می‌شود اعتماد به‌نفسم را از دست بدهم و نسبت به کارهایی که انجام می‌دهم استرس پیدا کنم.
به خاطر مشکلاتی که به وجود می‌آید مرا سرزنش می‌کند و باعث می‌شود احساس حماقت کنم. حتی گاهی مسخره‌ام می‌کند و با القاب تحقیرآمیز صدایم می‌کند.
گاهی احساس می‌کنم هیچ‌کسی دلش نمی‌خواهد جای من باشد.
وقتی عصبانی می‌شود تهدید می‌کند که به خودش یا من آسیب می‌رساند.
موقع دعوا اهل برخوردهای فیزیکی مثل هل دادن است.
وقتی در جمع دوستان یا خانواده حرف می‌زنم نسبت به من بی‌تفاوت است و اصلا به حرف‌هایم توجه نمی‌کند.
مرا وادار به انجام کارهایی می‌کند که به آن مایل نیستم یا انتظار دارد کارهایی به خاطر رابطه‌مان انجام دهم که خارج از توانم است.