
آنهدونیا چیست؟ نحوه تشخیص و درمان آن چگونه است؟
همه ما روزهایی را تجربه کردهایم که هیچ چیز نمیتواند شادمان کند. اما اگر این حس، پایدار شود چه؟ «سارا» روزگاری عاشق موسیقی بود. هر روز صبح با صدای پیانوی موردعلاقهاش بیدار میشد و شبها با ترانههای قدیمی آرامش میگرفت. اما اکنون، هیچچیز برایش لذتبخش نیست. دیگر نه موسیقی، نه جمع دوستان و نه حتی خاطرات شیرین کودکی، جرقهای در روحش روشن نمیکنند. این حالتی است که روانشناسان به آن آنهدونیا میگویند؛ نوعی ناتوانی در احساس لذت که زندگی را به یک سیاهچاله عاطفی تبدیل میکند.
تشخیص آنهدونیا شاید ساده به نظر برسد، اما گاهی پنهان در رفتارهای روزمره ماست. اگر شما یا فردی که میشناسید:
- از فعالیتهای قبلاً لذتبخش دوری میکند
- احساس بیحسی عاطفی دارد
- یا حتی در روابط اجتماعی، بیتفاوت به نظر میرسد، احتمالاً نشانههایی از این وضعیت را بروز میدهید.
با این حال، آنهدونیا همیشه به تنهایی ظاهر نمیشود. اغلب با افسردگی، اضطراب یا PTSD همراه است و برای تشخیص دقیق، به بررسی عمیقتری نیاز دارد.
تست آنهدونیا
1. آیا شما به راحتی تحت تأثیر صداهای بلند یا محیطهای شلوغ قرار میگیرید؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، به راحتی تحت تأثیر قرار نمیگیرم
2. آیا احساس میکنید که دیگران معمولاً نمیتوانند میزان حساسیت شما را درک کنند؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، دیگران معمولاً درک میکنند
3. آیا شما به سرعت تحت تأثیر احساسات و حالتهای عاطفی دیگران قرار میگیرید؟
الف) بله، اغلب
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، بهطور معمول تحت تأثیر قرار نمیگیرم
4. آیا محیطهای شلوغ و پر از فعالیت باعث اضطراب و استرس شما میشود؟
الف) بله، بسیار
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، معمولاً احساس آرامش دارم
5. آیا نسبت به جزئیات محیط اطراف خود (مانند نور، صدا، و بو) حساسیت بیشتری دارید؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، به این جزئیات توجه نمیکنم
6. آیا در موقعیتهای اجتماعی و گروهی سریعاً احساس خستگی میکنید؟
الف) بله، اغلب
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، معمولاً احساس انرژی میکنم
7. آیا شما به طور خاصی در معرض تحریکات عاطفی قرار دارید و به راحتی به آنها واکنش نشان میدهید؟
الف) بله، بهطور واضح
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، معمولاً واکنش خاصی ندارم
8. آیا به طور مداوم احساس میکنید که به خاطر حساسیتتان مورد قضاوت یا انتقاد قرار میگیرید؟
الف) بله، اغلب
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، معمولاً قضاوت نمیشوم
9. آیا شما به آسانی تحت تأثیر اخبار و رویدادهای جهانی قرار میگیرید؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، بهطور معمول تحت تأثیر قرار نمیگیرم
10. آیا تغییرات ناگهانی در محیط یا برنامهریزی روزانه شما باعث اضطراب و نگرانی میشود؟
الف) بله، بهطور واضح
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، به تغییرات خوب واکنش نشان میدهم
11. آیا به راحتی تحت تأثیر روابط و تعاملات اجتماعی خود قرار میگیرید؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، معمولاً تحت تأثیر قرار نمیگیرم
12. آیا شما به سرعت احساس خستگی و بیحالی میکنید پس از گذراندن وقت در محیطهای شلوغ؟
الف) بله، بسیار
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، احساس انرژی دارم
13. آیا احساس میکنید که تغییرات محیطی (مانند تغییر دما، نور، یا صدا) بر روی خلق و خوی شما تأثیر زیادی دارد؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، تغییرات محیطی بر روی من تأثیر زیادی ندارد
14. آیا شما به طور خاصی نسبت به نیازهای عاطفی دیگران حساس هستید و به راحتی به آنها واکنش نشان میدهید؟
الف) بله، اغلب
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، به نیازهای عاطفی دیگران واکنش خاصی ندارم
15. آیا شما معمولاً به جزئیات دقیق و کوچک توجه میکنید که دیگران معمولاً نادیده میگیرند؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، توجه خاصی به جزئیات نمیکنم
16. آیا شما به راحتی تحت تأثیر مشکلات و چالشهای عاطفی اطرافیان قرار میگیرید؟
الف) بله، بهطور واضح
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، معمولاً تحت تأثیر قرار نمیگیرم
17. آیا احساس میکنید که زندگی شما به دلیل حساسیت زیادتان سختتر از دیگران است؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، زندگیام بهطور عادی است
18. آیا به سرعت نسبت به تغییرات در برنامهریزی یا رویدادها حساسیت نشان میدهید؟
الف) بله، بسیار
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، تغییرات برایم مهم نیست
19. آیا احساس میکنید که در موقعیتهای اجتماعی بیشتر از دیگران نیاز به تنهایی و آرامش دارید؟
الف) بله، اغلب
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، با دیگران بودن را ترجیح میدهم
20. آیا شما بهطور معمول از توانایی خود برای درک و تجربه احساسات عمیقتر از دیگران آگاه هستید؟
الف) بله، بهطور مداوم
ب) گاهی اوقات
ج) خیر، احساسات عمیق را تجربه نمیکنم
پاسخهای بیشتر به گزینههای (الف) در این تست، نشاندهنده احتمال بالا بودن حساسیت و ویژگیهای مرتبط با HSP است. برای ارزیابی دقیقتر و دریافت مشاوره مناسب، مراجعه به متخصص روانشناسی توصیه میشود.
چگونه علائم آنهدونیا را شناسایی کنیم؟
شناسایی علائم آنهدونیا نیازمند توجه به تغییرات ظاهری و عمیق در رفتار و احساسات فرد است. اولین گام در این فرآیند، ارزیابی بالینی دقیق توسط یک متخصص روانشناسی یا روانپزشکی است. علائم اصلی آنهدونیا شامل کاهش توانایی لذت بردن از فعالیتهایی است که قبلاً برای فرد خوشایند بودهاند، مانند فعالیتهای اجتماعی، سرگرمیها، یا روابط عاطفی. فرد مبتلا ممکن است احساس بیتفاوتی و عدم انگیزه نسبت به فعالیتهایی که زمانی موجب خوشحالیاش میشد، داشته باشد.
دومین مرحله شامل استفاده از پرسشنامههای استاندارد برای ارزیابی شدت و مدت زمان علائم است. ابزارهایی مانند مقیاس لذتبردن و اندازهگیریهای روانشناختی میتوانند به شناسایی دقیقتر آنهدونیا کمک کنند. این ارزیابیها به متخصصان اجازه میدهند تا الگوهای رفتاری و تغییرات عاطفی فرد را به دقت بررسی کنند و تأثیر آن بر کیفیت زندگی او را تحلیل کنند.
در نهایت، بررسی تاریخچه پزشکی و روانی فرد، از جمله سابقه افسردگی و اختلالات روانی دیگر، برای تشخیص صحیح آنهدونیا ضروری است. این بررسی شامل تحلیل تغییرات رفتاری و عواطف در طول زمان است. با توجه به این نکات، میتوان تشخیص دقیقی از آنهدونیا به دست آورد و برای درمان مناسب برنامهریزی کرد.
تفاوت افسردگی و آنهدونیا در چیست؟
افسردگی و آنهدونیا هر دو اختلالات مرتبط با سلامت روان هستند، اما با تفاوتهایی در نشانهها و اثرات خود شناخته میشوند. افسردگی یک اختلال روانی گسترده است که شامل احساسات مداوم از ناامیدی، غم و بیارزشی میشود. فرد مبتلا به افسردگی ممکن است انگیزهاش را برای انجام کارهای روزمره از دست بدهد و حتی در انجام فعالیتهایی که قبلاً لذتبخش بودهاند، احساس سنگینی و بیانگیزگی کند. در افسردگی، نشانههایی مانند تغییرات در خواب، اشتها و انرژی، همراه با افکار منفی در مورد خود و زندگی بهطور مکرر مشاهده میشود.
از سوی دیگر، آنهدونیا یکی از نشانههای کلیدی افسردگی است اما میتواند بهصورت مستقل هم رخ دهد. این اصطلاح به ناتوانی در لذت بردن از فعالیتهایی اطلاق میشود که قبلاً برای فرد لذتبخش بودهاند. فرد مبتلا به آنهدونیا ممکن است علاقهاش به فعالیتهای اجتماعی، روابط شخصی، سرگرمیها و حتی غذا را از دست بدهد. تفاوت اساسی بین این دو اختلال این است که آنهدونیا بهویژه به جنبههای از دست دادن توانایی لذت بردن از زندگی اشاره دارد، در حالی که افسردگی به طیف گستردهتری از علائم عاطفی، جسمی و شناختی اشاره میکند.
به بیان دیگر، افسردگی یک بیماری روانی با مجموعهای از علائم پیچیده و متنوع است، در حالی که آنهدونیا بهطور خاص به از دست دادن حس لذت مربوط میشود. در بسیاری از موارد، آنهدونیا به عنوان یکی از علائم افسردگی دیده میشود، اما ممکن است بهتنهایی یا در کنار سایر اختلالات روانی نیز بروز کند.
معنای کلمه آنهدونیا چیست؟
کلمه آنهدونیا (Anhedonia) کلمه ای یونانی است به معنای فقدان لذت. فرد مبتلا وقتی که بچه خود را در آغوش میگیرد هیچ عشق، علاقه و یا حتی وابستگی حس نمیکند. آهنگ مورد علاقه ش براش تاثیرگذار نیست.
انواع آنهدونیا
آنهدونیا فیزیکی: شما لذت مرتبط با تجربیان حسی را ندارید. یک در آغوش گرفتن باعث می شود که شما احساس پوچی کنید. غذاهای مورد علاقه شما طعم خنثایی پیدا میمی کنند. حتی رابطه جنسی می تواند جذابیت خود را از دست بدهد.
آنهدونیا اجتماعی: شما نمی خواهید وقت خود را با دیگران سپری کنید.
آنهدونیا روابط: از جمله تعامل با دوستان و اعضای خانواده را به چالش تبدیل می کند. با از بین رفتن سیستم پاداش بخش لذت، انگیزه گذراندن وقت با دیگران دشوار می شود. ممکن است دعوت ها را رد کنید و از رویدادهایی مانند کنسرت ها، مهمانی ها، و حتی گردهمایی های انفرادی اجتناب کنید، زیرا دیگر نمی توانید تجربه لذت را پیش روی خود تجسم کنید.
پیشنهاد میکنیم بخوانید: اختلال شخصیت ضد اجتماعی
علائم آنهدونیا
- دوری کردن از اجتماع
- عدم برقراری روابط جدید یا انصراف از روابط قبلی
- احساسات منفی نسبت به خود و دیگران
- کاهش ابراز عواطف، از جمله کاهش احساسات کلامی یا غیر کلامی
- مشکل در سازگاری با شرایط اجتماعی
- تمایل به نشان دادن احساسات جعلی، مانند تظاهر به خوشحالی در عروسی دوستان
- از دست دادن میل جنسی یا عدم علاقه به صمیمیت جسمی
- مشکلات جسمی مداوم مانند بیمار شدن فراوان
- بی لذتی در فعالیت های بدنی مانند ورزش و رقص
- فقدان لذت از موسیقی و هنر
- کاهش میل به خواب
پاتوفیزیولوژی آنهدونیا
آنهدونیا به کاهش فعالیت مرکز پاداش در مغز (بخش ونترال استریاتوم) مربوط میشود و افزایش فعالیت در قسمت هایی از مغز که احساسات را کنترل می کند (بخش جلویی پریفرانتال کورتکس) هم مربوط است. در هر دو بخش، دوپامین ماده ای که باعث انتقال پیام های مربوط به حس خوب داشتن در اعصاب است نقش بسیاری ایفا میکند، این اختلال سطح دوپامین در مرکز پاداش را پایین میاورد.
- دوپامین در مغز نقش ناقل عصبی و در خون نقش هورمونی دارد.
- دوپامین مهم ترین نقش را در ایجاد لذت و پاداش دارد، افزایش دوپامین در مناطق خاصی از مغز که به مرکز پاداش معروف اند در فرد ایجاد حس سرخوشی (پاداش) می کند و کمبود دوپامین نیزمی تواند علائم افسردگی و عدم لذت از زندگی را ایجاد کند.
- آنهدونیا اختلالی است که بر روابط خانوادگی و اجتماعی تأثیر منفی زیادی می گذارد و همانند افسردگی، زندگی را برای فرد مبتلا پوچ و بی معنا می سازد و او را به سمت افکار خود کشی سوق می دهد.
آنهدونیا به عنوان یکی از دو علامت اصلی اختلال افسردگی اساسی شناسایی می کنند. به علاوه، آنهدونیا اغلب با عارضه هایی از جمله موارد زیر مرتبط است:
- اختلال دو قطبی
- اسکیزوفرنی
- اختلال مصرف مواد
- درد مزمن
- بیماری پارکینسون
- آلزایمر
- اختلالات خوردن
- اختلال استرس پس از تروما
- اختلالات طیف اوتیسم
عوامل خطر در آنهدونیا
- اخیرا دچار یک رویداد آسیب زا یا استرس آور شده باشید
- سابقه سوءاستفاده یا طرد شدن
- مبتلا بودن به بیماری که کیفیت زندگی شما را تحت تأثیر قرار می دهد
- اختلال خوردن
زنان بیشتر در معرض خطر ابتلا به آنهدونیا قرار دارند.
تشخیص آنهدونیا
روانپزشک یا روان شناس می تواند با پرسیدن سؤالاتی در مورد خلق و خوی بیمار و سایر پاسخ های عاطفی وی به فعالیت های لذت بخش، آنهدونیا را تشخیص دهد. همچنین ممکن است پرسشنامه ای مانند مقیاس لذت اسنیت همیلتون (SHAPS)، که معمولاً برای ارزیابی بی لذتی در افراد مبتلا به افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان مورد استفاده قرار می گیرد، اجرا شود. از آنجایی که آنهدونیا اغلب علامتی برای سایر عارضه هاست، ممکن است بیماران از نظر سلامت روانی یا بیماری های جسمی زمینه ای نیز مورد ارزیابی قرار گیرند. در نتیجه، ممکن است یک معاینه فیزیکی یا آزمایش خون انجام شود تا مشخص شود که آیا مشکلات پزشکی دیگری هستند که در بروز آنهدونیا دخیل باشند یا خیر.
درمان آنهدونیا
درمان آنهدونیا کمی دشوار است. ممکن است برای درمان مشکلات مختلف سلامت روان که اغلب با آن همراه است، دارو تجویز شود. با این حال داروهایی که معمولاً برای درمان افسردگی استفاده می شوند در کاهش علائم این اختلال نیز موثر است. گفتار درمانیبر این اساس که با شرکت دادن افراد در فعالیت هایی که به آنها احساس ارزشمندی یا مهم بودن میدهد، بر کمبود انگیزه و فقدان پیش بینیهای مثبت مبتلایان غلبه کند. طی این درمان یک حلقه بازخورد مثبت ایجاد میشود که در نهایت افراد مبتلا به آنهدونیا را به سمت تصمیم گیری فعالانه برای شرکت در رویدادهای اجتماعی سوق میدهد.
روش های جدید درمان آنهدونیا
درمان آنهدونیا عموماً از طریق ترکیبی از روش های دارویی و روان شناختی انجام می شود. اینجا چند روش جدید و یا بهبود یافته که ممکن است در درمان آنهدونیا مورد استفاده قرار گیرند:
- داروها: توسعه داروهایی با تأثیرات کاهش دهنده افکار و وهم های نادرست در حال ادامه است. این داروها ممکن است شامل آنتی پسیکوتیک ها و داروهای ضدافسردگی باشند که اثرات مثبتی در کنترل افکار ناامیدکننده و وهم های آنهدونیک داشته باشند.
- ترکیب درمانی: استفاده از روش های ترکیبی مانند ترکیب داروهای مختلف با روش های روان شناختی مثل روان درمانی شناختی رفتاری (CBT) و درمان ویژه ای مثل تراپی شناختی-رفتاری (CBTp) ممکن است بهبود موثری در درمان آنهدونیا داشته باشد.
- تکنولوژی و مداخلات دیجیتالی: برخی از نرم افزارها و فناوری های دیجیتالی طراحی شده اند تا به فرد در مدیریت افکار نادرست و وهم های آنهدونیک کمک کنند. این ممکن است شامل برنامه های موبایلی برای ثبت و مدیریت توهمات، بازی های کامپیوتری مبتنی بر CBT و تکنولوژی های واقعیت مجازی برای تمرین مهارت های مقابله با توهمات باشد.
- پژوهش های نوروبیولوژیکی: پژوهش های بیشتر در زمینه نوروبیولوژی آنهدونیا ممکن است به فهم بهتری از مکانیسم های بیولوژیکی این اختلال و همچنین توسعه روش های جدید درمانی منجر شود.
همچنین، تغییرات در سبک زندگی، تمرینات تفریحی، مشارکت در فعالیت های اجتماعی و حتی تغییرات در تغذیه ممکن است بهبودی در احساسات شما ایجاد کنند. از این رو، اگر احساس محرومیت از لذت در زندگی دارید، تلاش کنید که به طور فعال در تغییرات مثبت شرکت کنید و در صورت لزوم، حمایت حرفه ای را نیز دریافت کنید. مهم است که هر فردی با آنهدونیا به صورت اختصاصی تجربه می کند و بهتر است تمامی گزینه های درمانی با روانپزشک یا متخصص روان شناسی بالینی هماهنگ شود تا بر اساس نیازها و وضعیت فرد، راه حل مناسبی انتخاب شود.
هنر درمانی آنهدونیا
اثرات مثبت بالقوه هنر درمانی شامل:
- کاهش استرس یا اضطراب.
- آشکارسازی احساسات و پردازش موثر آنها.
- ارتباط صحیح با عوامل محرک و آسیب رسان محیطی و درک و استدلال آنها.
- ایجاد تخیل فعال
چرا از هیچ چیز لذت نمیبرم
احساس عدم لذت بردن از هیچ فعالیت یا تجربه ای ممکن است نشانه ای از مشکلات روانی یا اختلالات مانند افسردگی یا آنهدونیا باشد. این احساس ممکن است بسیار فلج کننده و یا همراه با احساس پوچی باشد و بر زندگی روزمرهفرد تأثیر منفی بگذارد. در این موارد، مهم است که با یک حرفه ای مشاوره روانشناختی یا روانپزشکی در مورد این مشکل صحبت کنید تا به شما در درک و مدیریت بهتر آن کمک کند.
البته باید در نظر بگیرید که این موضوع نباید تحت تاثیر کنار گذاشتن فوری مواد باشد زیرا اینکار این اثرات را به همراه دارد. همچنین در برخی موارد، این احساس ممکن است به دلایل فیزیولوژیکی مانند عوامل هورمونی یا عوارض داروها باشد. این موارد نیاز به ارزیابی روانشناسی دارند.
ارتباط آنهدونیا با افراد با هوش
به طور کلی، ارتباط مستقیمی بین هوش و آنهدونیا وجود ندارد. با این حال، می توان گفت که افراد با هوش ممکن است برای تحلیل و تفسیر افکار و وقایع خود به شیوه های خاصی پرداخته و بررسی دقیقی از آنها انجام دهند. از سوی دیگر، ممکن است توانایی تجزیه و تحلیل آنها، در افرادی که در آنهدونیا دچارند، تضعیف شده و این موجب افزایش شدت افکار نادرست شود.
در نتیجه، اگرچه هوش می تواند بر توانایی فرد در تجزیه و تحلیل افکار و وقایع تأثیرگذار باشد، اما به عنوان عامل اصلی در ایجاد یا تشدید آنهدونیا معرفی نمی گردد.
بی تفاوت شدن نسبت به همه چیز
بی تفاوتی نسبت به همه چیز می تواند نشانه ای از چندین عامل مختلف باشد. این عوامل ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- افسردگی: افسردگی می تواند باعث کاهش علاقه و لذت همان (آنهدونیا) باعث می شود شما نسبت به فعالیت ها و تجربیات جدید و حتی قدیمی شود. این موضوع ممکن است باعث بی تفاوتی نسبت به همه چیز شود و شما را از انگیزه و انرژی لازم برای شرکت در فعالیت ها و تجربیات جدید محروم کند.
- اضطراب: اگر اضطراب شدید دارید، ممکن است همه چیز به شما به عنوان یک باریکه بزرگ به نظر برسد و باعث بی تفاوتی شما نسبت به تجربیات جدید شود.
- بیماری های جسمی: برخی بیماری های جسمی مانند بیماری های مزمن می توانند باعث کاهش انرژی و انگیزه شما شده و باعث بی تفاوتی نسبت به زندگی شود.
- فشارهای روانی: فشارهای روانی مانند استرس، مشکلات مالی، مشکلات در روابط اجتماعی و فشارهای شغلی می توانند باعث بی تفاوتی شما نسبت به همه چیز شوند.
اگر احساس می کنید که بی تفاوتی شما نسبت به زندگی و تجربیات جدید باعث ناراحتی و محرومیت شما می شود، مهم است که با یک حرفه ای مشاوره روان شناختی یا روان پزشکی مشورت کنید تا به شما کمک کنند راه های مناسبی برای مدیریت و درمان این وضعیت پیدا کنید.
ارتباط آنهدونیا و عدم لذت هنگام انزال چیست
آنهدونیا (Anhedonia) و عدم لذت در هنگام انزال دو مفهوم مختلفی هستند، اما ممکن است در برخی موارد با یکدیگر ارتباط داشته باشند.
آنهدونیا: آنهدونیا به عدم توانایی در تجربه لذت یا احساس خوشایند از فعالیت ها و تجربیات مرتبط است. افرادی که دچار آنهدونیا هستند، ممکن است علاقه و لذت کمتری نسبت به فعالیت ها و تجربیات جنسی داشته باشند، حتی در مواردی که قبلاً برایشان لذت بخش بوده اند. این ممکن است به علت افسردگی یا اختلالات دیگر روانی نیز باشد.
عدم لذت در هنگام انزال: این موضوع نیز می تواند یکی از علائمی از مشکلات جنسی باشد. برخی افراد ممکن است در هنگام رابطه جنسی یا انزال، عدم لذت و لذت کمتری را تجربه کنند. این ممکن است به علت مشکلات جسمی مانند اختلالات جنسی، مشکلات هورمونی، یا عوامل روانی مانند استرس، اضطراب یا آنهدونیا باشد.
ارتباط افسردگی سایکوتیک و آنهدونیا
افسردگی سایکوتیک یا افسردگی همراه با علائم سایکوتیک ممکن است با آنهدونیا همراه باشد، اما این ارتباط به طور مستقیم برای همه افرادی که دچار افسردگی سایکوتیک می شوند، صدق نمی کند. افسردگی سایکوتیک معمولاً با علائم سایکوتیک مانند وهم ها و افکار مغلوط همراه است. این وهم ها می توانند شامل وهم های پریشان کننده و ترسناک باشند که به فرد احساس تهدید میدهند و ممکن است تجربه های مختلف را تحت تأثیر قرار دهند.
در بعضی موارد، افسردگی سایکوتیک همراه با آنهدونیا می تواند باشد، به این معنا که فرد دچار کاهش شدید در تجربه لذت از فعالیت ها و تجربیات مختلف می شود. این ممکن است ناشی از وهم ها و افکار منفی باشد که افراد با افسردگی سایکوتیک تجربه می کنند و باعث کاهش علاقه و لذت آنها به زندگی می شود.
با این حال، همیشه افسردگی سایکوتیک و آنهدونیا همراه نیستند و ممکن است هر کدام از این علائم به تنهایی یا به همراه علائم دیگر روانی یا جسمی دیده شوند.
تکنیک های جدید درمان آنهدونیا
1. فعالسازی رفتاری (Behavioral Activation)
- این تکنیک یکی از شناختهشدهترین روشهای درمان آنهدونیاست. مراحل آن شامل:
- شناسایی فعالیتهایی که قبلاً لذتبخش بودهاند (مانند ورزش، هنر، معاشرت).
- ایجاد برنامهای برای انجام این فعالیتها حتی اگر در ابتدا لذتبخش نباشند.
- ارزیابی احساسات بعد از انجام هر فعالیت و تنظیم برنامه بر اساس نتایج.
- هدف: فعالسازی سیستم پاداش مغز از طریق تجربه دوباره لذت.
2. ایجاد اهداف کوچک و قابل دستیابی
- تعیین فعالیتهای کوچک و ملموس مانند قدم زدن در پارک، نوشیدن یک فنجان قهوه در فضای باز، یا گوش دادن به موسیقی ملایم.
- با پیشرفت فرد، اهداف را به تدریج چالشبرانگیزتر کنید.
- این تکنیک به فرد کمک میکند احساس پیشرفت کند و انگیزهاش افزایش یابد.
3. تمرین شکرگزاری رفتاری (Gratitude Practice)
هر روز یک عمل ساده انجام دهید که به دیگران یا خودتان حس خوب بدهد (مثلاً کمک به یک دوست، خرید یک هدیه کوچک برای خود).
رفتارهایی که حس قدردانی را تقویت میکنند، میتوانند مدارهای عصبی مرتبط با لذت را تحریک کنند.
4. تکنیک (یک فعالیت جدید در هفته)
- تشویق فرد به انجام فعالیتهای جدید و ناشناخته، مانند امتحان یک مهارت تازه، شرکت در کلاس گروهی، یا بازدید از مکانهای جدید.
- هدف: تقویت حس کنجکاوی و کشف منابع جدید لذت.
5. تمرینات خودپاداشدهی (Self-Rewarding Behaviors)
- افراد را تشویق کنید که پس از انجام وظایف یا فعالیتهای برنامهریزیشده، به خود پاداش بدهند (مانند دیدن یک فیلم موردعلاقه یا خوردن غذای دلخواه).
- این کار حس پیشرفت و ارزشمندی را تقویت میکند.
6. افزایش تعاملات اجتماعی هدفمند
- برنامهریزی برای ملاقات با دوستان یا خانواده.
- شرکت در فعالیتهای گروهی که حس تعلق و لذت اجتماعی ایجاد کند.
- تعاملات اجتماعی از قدرتمندترین عوامل بازگشت لذت هستند.
7. تکنیک گام به گام (Graded Task Assignment)
- شروع با فعالیتهای بسیار ساده و آسان، مثل مرتب کردن یک اتاق کوچک.
- افزایش تدریجی سطح پیچیدگی فعالیتها تا رسیدن به کارهای چالشبرانگیزتر.
- این روش، احساس موفقیت و پیشرفت را به تدریج به فرد برمیگرداند.
8. ثبت و پیگیری رفتارها و احساسات
- یک دفترچه برای ثبت فعالیتهای روزانه و حس بعد از انجام آنها داشته باشید.
- بررسی کنید کدام فعالیتها حتی کوچکترین حس لذت را ایجاد میکنند و بر آنها تمرکز کنید.
منبع: psych.ox.ac.uk
من خیلی از این علائم رو دارم و خیلی وقته از همه فاصله گرفتم واقعا درحال فرار از همه هستم و هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه خانوادم خیلی بهم محبت میکنن ولی اصلا حتی مقطعی هم خوشحال نمیشم لطفا کمکم کنید
دوست دارم بمیرم، جوری ک انگار از قبل نبودن تا کسی ی موقع ناراحت نشه
دقیقامنم همینطورم هیچ لذتی حتی ازاتفاقات خوب وخوشایندندارم درست مثل نظرمهدی فقط دلم میخواد بامردنم دیگران ناراحت نشن فقط همین وبس چون زندگی برام پوچ شده احساس میکنم همه غمگینن