نوروفارماکولوژی افسردگی چیست؟
نوروفارماکولوژی رشته ای است که علوم اعصاب را به درمان دارویی اختلالات روانپزشکی و عصبی مرتبط می کند. بسیاری از مدارهای مغزی که بطور معمول خلق و خو را تنظیم میکنند، در افسردگی تنظیم نمیشوند. نواحی اصلی لیمبیک زیر قشری مغز که در افسردگی دخیل هستند، آمیگدال، هیپوکامپ و تالاموس پشتی میانی می باشند. آمیگدال در اعماق مغز محرک هایی مانند پاداش و خطر و نگرانی را پردازش می کند. در افسردگی، آمیگدال بیش از حد فعال است و بیش از حد به رویدادهای منفی پاسخ می دهد. افسردگی باعث می شود که هیپوکامپ سطح کورتیزول خود را افزایش دهد و مانع رشد نورون ها در مغز شما شود.
کوچک شدن مدارهای مغز ارتباط نزدیکی با کاهش عملکرد قسمت آسیب دیده دارد. در حالی که سایر نواحی مغز به دلیل سطوح بالای کورتیزول کوچک می شوند، آمیگدال بزرگ میشود. التهاب عصبی در پاتوفیزیولوژی افسردگی با افزایش سیتوکین های پیش التهابی، فعال کردن محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - آدرنال، افزایش مقاومت گلوکوکورتیکوئیدی و تأثیر بر سنتز و متابولیسم سروتونین، آپوپتوز عصبی و نوروژنز، و انعطاف پذیری عصبی نقش دارد.
نقش انتقال دهنده های عصبی در افسردگی
مغز از تعدادی مواد شیمیایی به عنوان پیام رسان برای برقراری ارتباط با سایر قسمت های خود و سیستم عصبی استفاده می کند. این پیام رسان های شیمیایی که انتقال دهنده های عصبی نام دارند، توسط بسیاری از سلول های عصبی مغز که نورون ها نامیده می شوند، آزاد و دریافت می شوند. نورون ها به طور مداوم از طریق تبادل انتقال دهنده های عصبی با یکدیگر در ارتباط هستند. این سیستم ارتباطی برای تمام عملکردهای مغز ضروری است.
فضای کوچکی به نام سیناپس نورون ها را به یکدیگر متصل میکند. در یک سناریوی ساده، یک نورون (فرستنده) یک پیام انتقال دهنده عصبی را در سراسر سیناپس می فرستد و نورون بعدی (گیرنده) آن پیام را از طریق گیرنده ای که روی سطح آن تعبیه شده است دریافت می کند. گیرنده ها مولکول های کوچکی در سلول های عصبی هستند که مانند قفل در عمل می کنند. گیرنده ها دارای کانال های شیمیایی با اشکال خاص هستند که کاملاً با شکل مولکول های انتقال دهنده عصبی که در سراسر سیناپس فرستاده می شوند مطابقت دارند.
هنگامی که یک انتقال دهنده عصبی و گیرنده همسان با یکدیگر تماس پیدا می کنند، انتقال دهنده عصبی خود را در کانال مولکول گیرنده قرار می دهد. در نتیجه گیرنده فعال یا باز می شود، درست مانند زمانی که یک کلید وارد یک قفل می شود و برای باز کردن آن می چرخد. هنگامی که هیچ مولکول انتقال دهنده عصبی در اطراف وجود نداشته باشد تا گیرنده ها را باز کند، گیرنده ها در حالت بسته یا غیرفعال باقی می مانند.
فارماکولوژی افسردگی
فارماکولوژی افسردگی شامل استفاده از داروها و مواد شیمیایی برای درمان افسردگی است. این داروها به طور عمده به دو دسته تقسیم می شوند:
آنتی افسردگی ها: این دسته شامل داروهایی مانند مهارکننده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین (SSRIs)، مهارکننده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین دوگانه (SNRIs)، مهارکننده های بازجذب سروتونین نوراپی نفرین دوگانه و آلفا-2 (NaSSAs)، تری سیکلیک ها (TCAs) و مهارکننده های مونوآمین اکسیداز (MAOIs) است.
داروهای اضافی: این شامل داروهایی است که به عنوان تکمیلی برای درمان افسردگی مورد استفاده قرار می گیرند، مانند آنتی اضطراب ها، آنتی پسیکوتیک ها، استیمولان ها و داروهای خواب آور.
درمان افسردگی معمولاً توسط یک متخصص روانپزشک تجویز می شود و انتخاب داروی مناسب بستگی به شدت و نوع افسردگی، وضعیت سلامتی فرد و عوارض جانبی ممکن دارد.
نوروفارماکولوژی افسردگی
نوروفارماکولوژی افسردگی مرتبط با تأثیرات داروها بر عملکرد سیستم عصبی مرکزی در افراد مبتلا به افسردگی است. این شاخه از فارماکولوژی بررسی تأثیرات داروها بر عملکرد مولکول ها، پروتئین ها، و سیستم های عصبی مرتبط با افسردگی مانند سروتونین، نوراپی نفرین، دوپامین، و گیرنده های مخصوص داروها می باشد.
برخی از داروهای مورد استفاده در نوروفارماکولوژی افسردگی عبارتند از:
- آنتی افسردگی های انتخابی مانند SSRIs (مهارکننده های بازجذب سروتونین) و SNRIs (مهارکننده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین).
- داروهای ترکیبی مانند مهارکننده های بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین دوگانه (SNRIs) و مهارکننده های بازجذب سروتونین نوراپی نفرین دوگانه و آلفا-2 (NaSSAs).
- داروهای مهارکننده های مونوآمین اکسیداز (MAOIs).
درمان نوروفارماکولوژی افسردگی می تواند باعث تغییراتی در سطح مولکولی و نورونی شود که در نتیجه، علائم افسردگی کاهش می یابد و کیفیت زندگی بهبود می یابد. ترکیبات مختلف داروها و نحوه تأثیر آن ها بر مغز و سیستم عصبی مرکزی هدفمندانه مطالعه می شوند تا روش های بهتری برای مداخله در افسردگی ارائه شود.
افسردگی چگونه بر انتقال دهنده های عصبی تأثیر می گذارد؟
افسردگی بر انتقال دهنده های عصبی در مغز مانند سروتونین و نوراپی نفرین تأثیر می گذارد که می تواند منجر به تغییر در خلق و خو، انرژی و وضعیت کلی روحی فرد شود. در افراد مبتلا به افسردگی، ممکن است میزان این انتقال دهنده های عصبی کاهش پیدا کند که می تواند علائمی مانند از دست دادن علاقه یا لذت به فعالیت ها، تغییر در اشتها یا خواب، و احساس اضطراب ایجاد کند. داروهای ضد افسردگی با افزایش دسترسی به این انتقال دهنده های عصبی کار می کنند که می تواند به کاهش علائم و بهبود خلق و خوی کمک کند. درک نقش انتقال دهنده های عصبی در افسردگی برای ایجاد درمان های موثر مهم است
انتقال دهنده های عصبی که نقش مهمی در افسردگی دارند عبارتند از:
- سروتونین
- نوراپی نفرین
- دوپامین
هر گونه اختلال در رابطه و تعاملی بین انتقال دهنده های عصبی و گیرنده ها در درازمدت بر نورون ها تأثیر می گذارد.
نوراپی نفرین و افسردگی
نوراپی نفرین به بدن کمک می کند تا موقعیت های استرس زا را تشخیص دهد و به آنها پاسخ دهد. افرادی که در برابر افسردگی آسیب پذیر هستند ممکن است سیستم نوراپی نفرینرژیک داشته باشند که تأثیرات استرس را به طور مؤثری کنترل نمی کند.
دوپامین و افسردگی
افراد مبتلا به افسردگی بالینی اغلب سطح مونوآمین اکسیداز A (MAO-A) را افزایش می دهند، آنزیمی که انتقال دهنده های عصبی کلیدی را تجزیه می کند و در نتیجه سطوح بسیار پایین سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین را به همراه دارد. مهار نورون های آزادکننده دوپامین مغز میانی، رفتارهای افسردگی مانند ناشی از استرس مزمن را القا می کند و ارتباط بین دوپامین پایین و افسردگی را در بیماران تقویت می کند.
دوپامین نقش مهمی در تنظیم میل ما به دنبال پاداش و همچنین توانایی ما برای به دست آوردن حس لذت دارد. سطوح پایین دوپامین ممکن است تا حدی توضیح دهد که چرا بسیاری از بیماران یا افراد افسرده همان حس لذت را از فعالیت ها یا افرادی که قبل از افسرده شدن داشتند، به دست نمی آورند.
سروتونین و افسردگی
انتقال دهنده عصبی سروتونین در تنظیم بسیاری از عملکردهای مهم فیزیولوژیکی (بدن محور) از جمله خواب، پرخاشگری، خوردن، رفتار جنسی و خلق و خوی نقش دارد. سروتونین توسط نورون های سروتونرژیک تولید میکند. کاهش تولید سروتونین توسط این نورون ها می تواند باعث افسردگی و اختلالات خلقی شود. استیل کولین (ACh) همچنین می تواند با سروتونین (5-HT) در سطح هیپوکامپ تعامل داشته باشد و باعث اختلالات عملکرد شناختی شود. استیل کولین یک انتقال دهنده عصبی است که در حافظه، یادگیری، توجه، برانگیختگی و حرکت غیرارادی عضلات نقش دارد.
دارودرمانی افسردگی
چندین دسته از داروهای ضد افسردگی وجود دارند که به سه خانواده بزرگ تقسیم می شوند:
- مهارکننده های بازجذب مونوآمین
- مهارکننده های مونوآمین اکسیداز
- آنتاگونیست های گیرنده مونوآمین
همه این داروها یک اثر دارویی مشترک دارند و در جهت افزایش غلظت سیناپسی نورآدرنالین و سروتونین فعالیت می کنند. اگرچه داروهای مختلف، انتخاب نسبی متفاوتی برای سیستم های نورآدرنالین و سروتونین دارند، اما این دو مسیر انتقال دهنده عصبی به صورت موازی و به شیوه ای منسجم برای ایجاد پاسخ ضد افسردگی یکسان عمل می کنند. تأخیر در شروع اثر داروهای ضد افسردگی را می توان با فعال شدن خود گیرنده های مهاری بر روی نورون های سروتونرژیک و نورآدرنرژیک توضیح داد که در ابتدا اثرات داروهای ضد افسردگی بر سطوح فرستنده سیناپسی را کاهش می دهند. با گذشت زمان، گیرنده ها حساسیت زدایی می کنند و امکان پاسخ ضد افسردگی را فراهم می کنند.
ناقل های عصبی موثر در افسردگی
افسردگی یک عصبی و روانی است که ممکن است به دلایل مختلفی ایجاد شود، از جمله ناقل های عصبی مختلف. در زیر، تأثیرات برخی از ناقل های عصبی مهم در افسردگی را مرور می کنیم:
- سروتونین (5-HT): کاهش سطح سروتونین در مغز مرتبط با افزایش احتمال افسردگی است. بسیاری از داروهای آنتی افسردگی، مانند SSRIs و SNRIs، با افزایش سطح سروتونین در فضای سیناپسی عمل می کنند.
- نوراپی نفرین (NE): کاهش سطح نوراپی نفرین نیز با افسردگی مرتبط است. برخی از داروهای آنتی افسردگی مانند SNRIs از طریق افزایش سطح نوراپی نفرین در سیناپس ها عمل می کنند.
- دوپامین (DA): تأثیرات دوپامین در افسردگی مورد بحث است؛ افزایش یا کاهش سطح دوپامین ممکن است با افسردگی مرتبط باشد. برخی از داروهای آنتی افسردگی ممکن است با تأثیر بر سطح دوپامین در مغز، اثرات مثبتی داشته باشند.
- گاما-آمینوبوتیریک اسید (GABA): کاهش فعالیت یا سطح GABA نیز ممکن است با افسردگی مرتبط باشد. این ناقل عصبی به طور معمول در افزایش آرامش و کاهش استرس نقش دارد.
- گلوتامات: نقش گلوتامات در افسردگی همچنان مورد بررسی قرار دارد. برخی از تحقیقات نشان داده اند که تعادل ناصحیح بین گلوتامات و سایر ناقل های عصبی می تواند به وجود افسردگی منجر شود.
توازن بین این ناقل های عصبی و سیستم عصبی مرکزی بسیار حیاتی است و ناهماهنگی در آن ها می تواند باعث افسردگی و دیگر اختلالات روانی شود. درمان های فارماکولوژیک و روش های درمانی دیگر معمولاً به منظور تنظیم نواقل عصبی و بهبود علائم افسردگی استفاده می شوند.
ضمناً، علاوه بر ناقل های عصبی اصلی که پیشتر ذکر شد، برخی دیگر از نواقل عصبی و مسیرهای عصبی نیز ممکن است در افسردگی نقش داشته باشند. به عنوان مثال:
نقش هورمون ها و مسیرهای عصبی در افسردگی
ضمناً، علاوه بر ناقل های عصبی اصلی که پیشتر ذکر شد، برخی دیگر از نواقل عصبی و مسیرهای عصبی نیز ممکن است در افسردگی نقش داشته باشند. به عنوان مثال:
- هورمون ها: تعادل هورمون های مختلف مانند کورتیزول، استروژن، تستوسترون، و تیروئید می تواند بر وضعیت افسردگی تأثیرگذار باشد. اختلالات در سطوح این هورمون ها می توانند باعث افزایش خطر ابتلا به افسردگی شوند.
- سیستم ایمنی: برخی تحقیقات نشان داده اند که التهابات مزمن و فعالیت غیرعادی سیستم ایمنی می تواند باعث افسردگی شود. ناقل های عصبی مانند سیتوکین ها (مانند عامل نروزانگی اندوژن) ممکن است در این فرآیند نقش داشته باشند.
- عوامل ژنتیکی: برخی از اختلالات ژنتیکی می توانند باعث افزایش خطر ابتلا به افسردگی شوند. برخی از این اختلالات ممکن است تأثیرات خود را از طریق ناقل های عصبی و مسیرهای مرتبط با آن ها اعمال کنند.
- عوامل محیطی و رویدادهای زندگی: رویدادهای مهم زندگی مانند از دست دادن عزیزان، تغییرات در شرایط زندگی، و استرس های مداوم می توانند ناقل های عصبی را تحت تأثیر قرار داده و به وقوع افسردگی کمک کنند.
- این عوامل نشان می دهند که افسردگی یک اختلال چندبُعدی است که تأثیرات مختلفی از جمله ناقل های عصبی، هورمون ها، سیستم ایمنی، عوامل ژنتیکی، و عوامل محیطی در آن دخیل هستند. تحقیقات بیشتر در این حوزه می تواند بهترین راه های مداخله و درمان این اختلال را تدارک دهد.
- هورمون ها: تعادل هورمون های مختلف مانند کورتیزول، استروژن، تستوسترون، و تیروئید می تواند بر وضعیت افسردگی تأثیرگذار باشد. اختلالات در سطوح این هورمون ها می توانند باعث افزایش خطر ابتلا به افسردگی شوند.
- سیستم ایمنی: برخی تحقیقات نشان داده اند که التهابات مزمن و فعالیت غیرعادی سیستم ایمنی می تواند باعث افسردگی شود. ناقل های عصبی مانند سیتوکین ها (مانند عامل نروزانگی اندوژن) ممکن است در این فرآیند نقش داشته باشند.
- عوامل ژنتیکی: برخی از اختلالات ژنتیکی می توانند باعث افزایش خطر ابتلا به افسردگی شوند. برخی از این اختلالات ممکن است تأثیرات خود را از طریق ناقل های عصبی و مسیرهای مرتبط با آن ها اعمال کنند.
عوامل محیطی و رویدادهای زندگی: رویدادهای مهم زندگی مانند از دست دادن عزیزان، تغییرات در شرایط زندگی، و استرس های مداوم می توانند ناقل های عصبی را تحت تأثیر قرار داده و به وقوع افسردگی کمک کنند.
این عوامل نشان می دهند که افسردگی یک اختلال چندبُعدی است که تأثیرات مختلفی از جمله ناقل های عصبی، هورمون ها، سیستم ایمنی، عوامل ژنتیکی، و عوامل محیطی در آن دخیل هستند. تحقیقات بیشتر در این حوزه می تواند بهترین راه های مداخله و درمان این اختلال را تدارک دهد.
واقعا مطلب بسیار جالب و جذابی بود ممنونم ازتون فقط اینکه ایا این مشکل پس از درمان کاملا بهبود میابد یا ممکنه برگشت داشته باشه؟