بحران ۴۰ سالگی یا میانسالی چیست؟

بحران ۴۰ سالگی یا میانسالی چیست؟

اگرچه امروزه اصطلاح بحران میانسالی نسبتاً رایج است، اما در واقع این اصطلاح از اواسط دهه 1960 وجود داشته است. بحران میانسالی که توسط روانشناس الیوت ژاک ابداع شد، در اصل برای توصیف دوره ای از زندگی (40 تا 60 سالگی) استفاده میشد که در آن بزرگسالان تمایل دارند در مورد مرگ خود فکر کنند. به عبارت دیگر این پدیده میتواند کمی پیچیده تر از آن چیزی باشد که اغلب به تصویر کشیده میشود،. بحران میانسالی در اصل، مبارزه با محدود بودن فرد است.

میانسالی می تواند زمان حساسی برای بزرگسالان باشد، با توجه به این موضوع که، محدود بودن عمر انسان و مرگ و میر ما میتواند بویژه زمانی برجسته شود که مشکلات سلامتی یا تغییری را تجربه کنیم، به نقطه عطفی برسیم یا یکی از عزیزانمان را از دست بدهیم. بنابراین میانسالی زمانی است که علاوه بر اینکه بزرگسالان در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلالات خلقی مانند افسردگی هستند. اما از طرفی انگیزه ای بیش از حد معمول، برای دستیابی و ایجاد معنا در زندگی خود احساس می کنند.

بحران میانسالی

بحران میانسالی چگونه است؟

راه های بروز بحران میانسالی متعدد است. اغلب در اوایل دهه چهل تا اوایل دهه پنجاه، یک فرد با مرگ و میر خود مواجه می شود و به این موضوع فکر می کند که «نیمی» از عمرش به پایان رسیده است. در نتیجه سعی می کند زمان حال خود و ارتباط آن با گذشته و آینده خود را درک کند. این شرایط می تواند موقعیتی عالی برای تنظیم مجدد اهداف و ایجاد صلح با گذشته شما باشد. در مواجهه با این بحران، اغلب این سوال مطرح می شود که آیا من کافی هستم؟ وقتی کسی نتواند با ذهنیت صادقانه و آسیب پذیر به این سؤال پاسخ دهد، می تواند به هرج و مرج وارد شود. بر اثر این طرز فکر آشفته، ممکن است به نوبه خود تصمیماتی را اتخاذ کند که از روی اجبار و به دور از نیاز باشد.

تا زمانی که اکثر افراد به میانسالی می رسند، بیش از یک یا دو تغییر بزرگ در زندگی خود تجربه کرده اند. آنها ممکن است چندین بار شغل خود را تغییر داده باشند، تجربه از دست دادن داشته باشند یا فرزندانی را بزرگ کرده باشند. در حقیقت، بسیاری از افراد تا زمانی که در دهه 40 یا 50 زندگی خود هستند، همه موارد فوق را تجربه کرده اند. به همین دلیل است که بحران میانسالی می تواند برای برخی افراد شگفت انگیز باشد و پس از تجربه پنج یا چند دهه از همه فراز و نشیب های زندگی، بحران میانسالی می تواند کاملاً متفاوت باشد. اما مهم نیست که بحران میانسالی چقدر ناراحت کننده است، زیرا بسیار طبیعی و رایج است. تمام تغییرات زندگی که میانسالی به همراه دارد را در نظر بگیرید.

چیزهایی مانند بازنشستگی، خانه تازه خالی شده یا تغییرات جسمی یا روانی که میتوانند آزاردهنده باشند. جای تعجب نیست که بسیاری از مردم در این دوره از زندگی احساس گم شدن، بلاتکلیفی یا بی قراری میکنند. دانستن نشانه های خاص بحران میانسالی راه مهمی برای اطمینان از این است که می توانید احساس خود را درک کنید. ریشه این احساسات را شناسایی کنید و از همسالان خود یا متخصصان درخواست کمک و حمایت کنید. اگرچه بحران میانسالی میتواند طاقت فرسا به نظر برسد، اما اینکه از دیگران درخواست کمک کنید، باعث میشود شرایط بسیار قابل کنترل تر به نظر برسد. به عبارت دیگر آنها به شما زمان بیشتری برای تمرکز بر شاد بودن میدهند و چه چیزی میتواند مهمتر از این باشد؟

پیشنهاد میکنیم انجام دهید: تست آنلاین میزان آرامش

نشانه ها و روانشناسی پشت بحران میانسالی

سعی می کنید احساسات خود را بشناسید

اگر متوجه شدید که زمان زیادی را صرف نگاه کردن به آینه عقب زندگی می کنید، ممکن است دچار بحران میانسالی یا در اواخر زندگی شده باشید. شما تنها نیستید. در واقع تحقیقات اخیر نشان داده است که از هر سه نفر بالای 50 سال یک نفر این حالات را تجربه می کند.

شما بالای 50 سال سن دارید

برای بسیاری از مردم، اواسط دهه 40 زمانی در زندگی است که آینده را چیز ناشناخته ترسناکی نمیبینند و گذشته چیزی است که میتوانند به آن بخندند و اکنون با دغدغه های زندگی مانند ازدواج، بچه ها، مشاغل و رضایت کلی سرگرم اند. ازدواج میگوید ما کی هستیم و از زندگی چه میخواهیم. اما ممکن است پس از 50 سالگی احساس مالیخولیایی پیدا کرده و زمانی باشد که آینده دوباره نامشخص به نظر می رسد.

مسائل مربوط به خانواده شما را اذیت می کنند

افراد میانسال ذاتاً استرس بیشتری نسبت به افراد جوان ندارند، اما نوع استرس آنها متفاوت است. تحقیقات نشان می دهد که تنها 8 درصد از جوانان هیچ عامل استرس زای روزانه را گزارش نکرده اند، در مقایسه با 12 درصد از افراد میانسال (40 تا 59 سال) و 19 درصد از افراد مسن (60 تا 74 سال). اما میانسالان بیشتر احتمال دارد که درگیری های مربوط به فرزندان را تجربه کنند. بنابراین بزرگ تر شدن می تواند استرس بیشتری را برای دوستان و خانواده به همراه داشته باشد.

احساس می کنید گم شده و تنها هستید

هنگامی که محققان عواملی را که در بهزیستی روانشناختی نقش دارند را بررسی کردند، دریافتند که برخی از آنها ژنتیکی هستند، اما برخی نیز بر اساس داشتن هدف و یک شبکه اجتماعی خوب هستند.آهمانطور که افراد به سمت بازنشستگی و خداحافظی از مشاغل پیش می روند، اگر مراقب نباشند که از راه های دیگر فعال بمانند، در خطر از دست دادن شبکه های اجتماعی و احساس ارزشمندی خود خواهند بود.

اخیراً از دست دادن را تجربه کرده اید

تحقیقات نشان داده است که یکی دیگر از محرک های کلیدی بحران های زندگی، از تجربه از دست دادن، به ویژه سوگ است. از دست دادن یکی از نزدیکان می تواند شما را با فکر مرگ و میر خود روبه رو کند و اگر با این احساسات به طور سالم مقابله نشود و به درستی حل نشوند، شما را ضعیف می کنند.

بحران ۴۰ سالگی

برای مقابله سالم با این احساسات چه کاری می توانید انجام دهید؟

برای شروع، به شما توصیه می کنم که به این بحران زیاد فکر نکنید. بلکه بجای آن:

معنای پیر شدن را مجدداً برای خود مشخص کنید

به جای افسوس خوردن برای کارهایی که هرگز انجام نداده اید یا از دست داده اید، پیشنهاد می شود به زمان حال فکر کنید تا فرصتی برای رویارویی با چالش های جدید و پذیرفتن زندگی به روشی جدید باشید. به عنوان مثال، اگر در آستانه بازنشستگی هستید، به این فکر کنید که زمان و آزادی بیشتری برای ادامه کار های داوطلبانه یا سفر خواهید داشت.

احساسات خود را به اشتراک بگذارید

دوستی را پیدا کنید که بتوانید به او اعتماد کنید، کسی که به شما اجازه دهد به این سؤال صادقانه پاسخ دهید "حالت چطور است؟". یا حتی ممکن است که دوست تان نیز احساسات مشابه شما را تجربه کرده باشد. پس می تواند استراتژی های مقابله ای خود را با شما به اشتراک بگذارد. تحقیقات نشان می دهد که نوشتن راه سالم دیگری برای از بین بردن احساسات منفی است و می تواند به کاهش شانس افسردگی کمک کند.

تحرک داشته باشید

ورزش منظم، هم انرژی و هم خلق و خوی شما را افزایش می دهد و قدرت شما را برای به عهده گرفتن مسئولیت سلامت و رفاه خود تقویت می کند.

منابع: womansday.com و hopkinsmedicine.org

خیلی بد بد متوسط خوب عالی
(1 رای)
افزودن نظر:
captcha
آدرس
واتس اپ